تحول دیجیتال سازمانی در مدیریت استراتژیک یا شما را با خود همراه می سازد یا شما را مجبور به همراه ساختن می کند! این امر برای هر سازمانی اجتناب ناپذیر است.
تقریبا از 10 سال گذشته زیرساختهای کسبوکاری به سمت و سوی دیجیتالسازی پیش رفته و ارتباطات میان محصولات، فرآیندها و خدمات افزایش یافته است. فناوریهایی مانند رایانش ابری و اینترنت اشیاء، به همراه فناوریهای اجتماعی و موبایل، موجب تغییرات عمدهای در نحوه فعالیت سازمانها شدهاند. این تغییرات نه تنها چالشهایی برای سازمانهای سنتی موفق به همراه داشته، بلکه فرصتهای جدیدی نیز ایجاد کردهاند. سازمانها میتوانند با ترکیب صلاحیتهای موجود خود و بهرهگیری از قابلیتهای نوآورانه این فناوریها، ارزشهای جدیدی را به مشتریان و بازار ارائه دهند. این روند، به سازمانها کمک میکند تا در دنیای رقابتی امروز باقی بمانند و به رشد و توسعه بیشتری دست یابند.
تحول دیجیتال سازمانی که به شدت در صنایع و بخشهای مختلف نفوذ کردهاند، به طور چشمگیری بر استراتژیهای کسبوکار تأثیر گذاشته و تغییرات بنیادینی را به همراه داشتهاند. در این راستا، واقعا نیاز است که ما به بازنگری در نقش استراتژی فناوری اطلاعات بپردازیم و به جای دیدن آن به عنوان یک استراتژی صرفاً عملیاتی، به سمت توسعه یک استراتژی جامعتر که ترکیبی از فناوری اطلاعات و استراتژی کسبوکار باشد، حرکت کنیم. این رویکرد را میتوان استراتژی کسبوکار دیجیتال نامید.
رهبران سازمانی باید به درک عمیقتری از تحول دیجیتال سازمانی داشته باشند، تا بتوانند استراتژیهای جدیدی را برای افزایش یکپارچگی در سازمان تعریف کنند. این استراتژیها در واقع نه تنها به عنوان استراتژیهای مستقل برای فناوری، بلکه به عنوان استراتژیهای کسبوکاری در نظر گرفته میشوند که از فرصتهای به وجود آمده از اقتصاد دیجیتال نهایت استفاده را ببرند.
استراتژی های تحول دیجیتال سازمانی به دلیل دامنه اثر و نتایج قابل توجهی که دارند، به دنبال افزایش یکپارچگی و اولویتبخشی به ابعاد مستقل تحول دیجیتال هستند. برای اینکه این استراتژیها به درستی در کل سازمان ایفای نقش کنند، لازم است که در سطحی برابر با سایر استراتژیهای موجود در کسبوکار قرار گیرند و با آنها همراستا شوند. این همراستایی میتواند به سازمانها کمک کند تا به طور مؤثرتری از ظرفیتهای دیجیتال بهرهبرداری کرده و در بازار رقابتی امروز موفقتر عمل کنند.
دیجیتالسازی و تأثیر آن بر مدیریت استراتژیک + تحول دیجیتال سازمانی
تحول دیجیتال سازمانی به عنوان یک مفهوم نوظهور در عرصه مدیریت، به طور قابل توجهی بر نحوه برنامهریزی استراتژیک تأثیر گذاشته است. این تحول نه تنها به تغییر در فرآیندهای داخلی سازمانها منجر میشود، بلکه به بازنگری در ابزارها و رویکردهای مدیریت استراتژیک نیز نیاز دارد. با وجود اینکه تحول دیجیتال به خودی خود میتواند نمایانگر یک پارادایم شیفت در مدیریت استراتژیک باشد، اما به دلیل کمبود سابقه و تجربه در این حوزه، سازمانها ممکن است با چالشهایی در انتخاب و بهکارگیری ابزارهای مناسب مواجه شوند.
برخی از محققان و کارشناسان بر این باورند که ابزارهای مدیریت استراتژیک سنتی میتوانند در عصر دیجیتال و در راستای استراتژیهای تحول دیجیتال سازمانی به کار گرفته شوند. در مقالهای که توسط فرناندز-ویدال و همکاران در سال 2022 منتشر شد، به بررسی ابزارهایی پرداخته شده است که شرکتهای بزرگ، به ویژه در صنایع نفت و گاز، در راستای تحول دیجیتال خود از آنها استفاده کردهاند. این مقاله نشان میدهد که با توجه به تجربیات گذشته این شرکتها، یک بدنه دانشی قابل توجه برای رهبران تحول دیجیتال وجود دارد که میتواند به بهبود فرآیندهای تصمیمگیری و افزایش احتمال موفقیت در اجرای استراتژیهای دیجیتال کمک کند.
درک عمیق از ابزارهای مدیریت استراتژیک موجود و تطبیق آنها با نیازهای خاص تحول دیجیتال سازمانی ، میتواند به مدیران این امکان را بدهد که به طور مؤثرتری به چالشهای جدید پاسخ دهند و در فضای رقابتی امروز، جایگاه خود را تثبیت کنند. این رویکرد نه تنها به بهبود عملکرد سازمانها کمک میکند، بلکه میتواند به ایجاد ارزشهای جدید و پایدار در بازار نیز منجر شود.
راهکارهای نوین برای هماهنگی با فناوریهای جدید + تحول دیجیتال سازمانی همه چیز است!
تحول دیجیتال سازمانی بهعنوان یک نوآوری در دنیای کسبوکار، نقش اساسی و تعیینکنندهای در تحول و پیشرفت سازمانها ایفا کرده است. در دهههای اخیر، با گسترش اینترنت و ظهور پایگاههای داده سازمانی، رفتارهای تجاری و ارتباطات با بازار بهطور چشمگیری تغییر کرده است. این تحولات، موجی از تعاملات مستقل و پیوسته را میان آژانسها و ابزارهای محاسباتی به وجود آورده است که به نوبه خود چالشهایی را در طراحی و ارائه سیستمهای اطلاعاتی پیش روی ما قرار میدهد.
برای بسیاری از سازمانها، فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی همچنان بهعنوان ابزاری نوآورانه در راستای بهبود عملکرد بازاری و ارتباط با ذینفعان عمل میکند. این نوآوری معمولاً زمانی به وجود میآید که تصمیمگیرندگان متوجه شکافهای عملکردی شوند یا دریابند که وضعیت موجود سازمان رضایتبخش نیست. در این راستا، بهبودهای تکنولوژیک و فرآیندی بهطور مستقیم بر تحقق اهداف کیفی و عملکردی تأثیرگذارند. شناسایی این بهبودها، بهویژه در زمینههای استراتژیک و رقابتی، امری حیاتی است.
مدیران باید به فناوریهایی توجه کنند که با ایجاد سطوح بالای دانش و بهبود کیفیت گزینههای ارائهشده، همراستا باشند. این توجه به ارزش اطلاعات و ارزیابی فناوری اطلاعات باید بهطور جدی در سازمانها مدنظر قرار گیرد. ارزیابیهای پیشین میتوانند بهعنوان مقدمهای برای فرآیند تصمیمگیری در نصب فناوریهای محاسباتی عمل کنند و پس از آن، سازمان میتواند بر ارزیابیهای عملیاتی متمرکز شود.
بسیاری از بخشها، از جمله خدمات مالی، تولید، حمل و نقل و خردهفروشی، بهطور مداوم به ارزیابی استفاده عملیاتی از فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) وابستهاند. با این حال، ارزیابی این تواناییها و مزایای مرتبط با آنها فرایندی پیچیده است که هنوز توافقی در مورد روشهای ایدهآل ارزیابی وجود ندارد.
در زمینه ICT، ارزیابی میتواند از طریق ابزارهای کمی و کیفی برای تعیین ارزش فناوری اطلاعات نسبت به سازمان انجام شود. این فرآیند شامل شناسایی و کمیسازی هزینهها و مزایای سرمایهگذاری در فناوری اطلاعات است. برخی پژوهشگران بر این باورند که ارزیابی سرمایهگذاری در فناوری اطلاعات باید بهطور مداوم و در نقاط مختلف زمانی انجام شود تا تأثیرات پروژههای فناوری اطلاعات بهطور روشن، کمی و کیفی بررسی گردد.
به منظور استفاده بهینه از منابع مدیریتی، توسعه و پذیرش فناوریهای نوین باید با شواهد اثربخشی هزینهای و مدیریتی مرتبط باشد. با این وجود، علیرغم پیشرفتهای اخیر در ارزیابی ICT، تأثیر این فناوریها در بسیاری از سازمانها محدود بوده است. این امر بهویژه به دلیل پیچیدگی نیروهایی است که توسعه فناوریهای جدید و روشهای ارزیابی ICT را تحت تأثیر قرار میدهند.
چالش های پذیرفتن فناوری های نوین کدام اند + تحول دیجیتال سازمانی چه درد سرهای دارد؟
پذیرش فناوریهای جدید میتواند بهطور قابل توجهی رقابتپذیری سازمانها را افزایش دهد، اما بسیاری از کسبوکارها، بهویژه سازمانهای متوسط، با موانع متعددی در این زمینه مواجه هستند. این موانع میتوانند به دلایل مختلفی مرتبط باشند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
یکی از عوامل مهم در این زمینه، ذهنیت مالکان و مدیران است. مالکان کسبوکار معمولاً بهدلیل نگرشهای سنتی خود، تمایلی به نوآوری و پذیرش فناوریهای جدید ندارند. این نگرش میتواند مانع از پیشرفت و بهبود فرآیندهای سازمان شود. در واقع، کارکنان بهطور طبیعی مانند مالکان فکر نمیکنند و این تفاوت در نگرش میتواند به عدم پذیرش فناوریهای نوین منجر شود.
ابعاد سازمانی نیز نقش مهمی در این موضوع ایفا میکنند. برای برخی از کسبوکارها، استفاده از فرآیندهای تجاری قدیمی و آشنا کافی به نظر میرسد و آنها نیازی به تغییر احساس نمیکنند. بهعلاوه، اطلاعات مربوط به مشتریان معمولاً بر مبنای روابط شخصی و تجربیات گذشته است، که این نیز میتواند به عدم تمایل برای پذیرش فناوریهای جدید منجر شود.
ضعف کاربران در بهرهگیری از فناوریهای جدید نیز از دیگر موانع است. بسیاری از کارکنان ممکن است در استفاده از تجهیزات و نرمافزارهای جدید ناکارآمد باشند و این امر میتواند به استفاده ناقص از ظرفیتهای بالقوه فناوریها منجر شود. در نتیجه، سازمانها نمیتوانند از تمامی مزایای فناوریهای نوین بهرهبرداری کنند.
مقاومت در برابر تغییر یکی دیگر از چالشهای اصلی است. برخی کارکنان به دلیل عدم تمایل به یادگیری فناوریهای جدید یا احساس ناامنی ناشی از تغییرات، از پذیرش این فناوریها خودداری میکنند. این مقاومت میتواند بهطور قابل توجهی بر فرآیند نوآوری در سازمان تأثیر بگذارد.
تحول دیجیتال سازمانی و رقابتپذیری سازمان در بازارهای جهانی
تحول دیجیتال سازمانی در عصر حاضر بهعنوان یکی از عوامل کلیدی تغییر در استراتژیهای رقابتی سازمانها شناخته میشود. ورود فناوریهای نوینی مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و بلاکچین به سازمانها این امکان را میدهد که مدلهای کسبوکار خود را بازتعریف کرده و بهرهوری عملیاتی و تجربیات مشتریان را بهبود بخشند.
مطالعات نشان میدهد که سازمانهایی که بهطور فعال به دیجیتالیسازی پرداختهاند، عملکرد مالی بهتری نسبت به رقبا دارند و میتوانند فرصتهای جدیدی را در بازارهای رقابتی ایجاد کنند. با این حال، دیجیتالیسازی چالشهای قابل توجهی نیز به همراه دارد، از جمله نیاز به تقویت امنیت دیجیتال و مدیریت تغییرات سازمانی.
سازمانها باید با اتخاذ راهبردهای نوآورانه و همکاریهای بین سازمانی، توانایی مقابله با این چالشها را افزایش دهند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تحول دیجیتالی میتواند بهطور چشمگیری به افزایش مزیت رقابتی، بهبود فرآیندهای تصمیمگیری و ارتقای رضایتمشتریان کمک کند.
با پیشرفت مداوم فناوری، سازمانها باید بهطور پیوسته بهروزرسانی راهبردهای خود را در نظر داشته باشند تا بتوانند در این محیط پویا و متغیر، رقابتپذیری خود را حفظ کنند. بهطور کلی، دیجیتالیسازی نه تنها یک ضرورت بلکه یک فرصت است که میتواند به بهبود عملکرد کلی سازمانها منجر شود.
تحولات جدید در روابط بینالملل نشاندهنده تغییراتی در نظم جهانی است که فناوری به عنوان محور اصلی این رقابت و درگیریها مطرح میشود. قدرت در نظام بینالملل به توانایی رهبری جریان اطلاعات و تأثیرگذاری بر شناخت جوامع و نهادها وابسته است. بازیگران میتوانند بدون حضور فیزیکی و با تغییر ذائقه شناختی، به اهداف خود دست یابند و این امر با اتکا به فناوریهای دیجیتال ممکن میشود. در آینده، کلاندادهها به عنوان منبع اصلی اطلاعات، برای تصمیمگیریهای کلان و آیندهنگرانه اهمیت ویژهای پیدا خواهند کرد.
ابزارهای تحول دیجیتال سازمانی برای بهبود تصمیمگیری استراتژیک
مدیران و کارآفرینان همیشه به دنبال راهکارهایی هستند که آنها را در پیشی گرفتن از رقبا یاری کند. مدیریت استراتژیک به سازمانها این امکان را میدهد که از فرصتها و چالشها آگاه شوند و استراتژیهای مؤثری برای رسیدن به قلعه ی هدف خود تعیین کنند.
در این میان ابزارهای مدیریت استراتژیک نقش حیاتی در این فرآیند دارند و به مدیران کمک میکنند تا بینش عمیقتری از محیط کسب و کار کسب کرده و هوشمندانه ترین تصمیم را بگیرند، مانند:
هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی به عنوان ابزارهای تحولآفرین، توانایی پردازش حجم وسیعی از دادهها را دارند و میتوانند الگوها و بینشهای کلیدی را برای مدیران فراهم کنند. تجزیه و تحلیل دادههای بزرگ نیز به مدیران این امکان را میدهد تا دادههای متنوع را جمعآوری و تحلیل کنند و از این طریق تصمیمات مبتنی بر داده اتخاذ نمایند.
سیستمهای برنامهریزی منابع سازمانی (ERP) به مدیران کمک میکنند تا فرآیندهای مختلف کسب و کار را در یک پلتفرم یکپارچه مدیریت کنند و دیدگاه کلی از عملیات سازمان به دست آورند. ابزارهای مدلسازی و شبیهسازی نیز به مدیران این امکان را میدهند تا سناریوهای مختلف را بررسی کرده و پیامدهای احتمالی تصمیمات خود را پیشبینی کنند.
تجزیه و تحلیل محتوا در دنیای دیجیتال امروز به مدیران کمک میکند تا عملکرد محتوای خود را در کانالهای مختلف ارزیابی کرده و استراتژیهای محتوایی خود را بهبود بخشند. نرمافزارهای مدیریت پروژه و مدیریت عملکرد نیز ابزارهای حیاتی هستند که به مدیران در برنامهریزی، ردیابی و بهبود عملکرد پروژهها و کارکنان کمک میکنند.
مثالهای موفق از تحول دیجیتال سازمانی در سازمانهای بزرگ
تحول دیجیتال سازمانی در زمینه بانکداری
تحول دیجیتال سازمانی در بانکداری به معنای تغییرات عمیق و گستردهتری فراتر از صرفاً ارائه خدمات موبایل و اپلیکیشنهای بانکی است. امروزه، مصرفکنندگان قادرند با استفاده از فناوریهایی نظیر پرداختهای بدون کارت، به راحتی و بدون نیاز به حضور فیزیکی در بانک، عملیات مالی خود را انجام دهند. این تغییرات نشاندهندهی نیاز به انطباق مداوم بانکها با روندهای دیجیتال و انتظارات رو به رشد مشتریان است.
بانکها باید به نوآوری ادامه دهند تا وفاداری مشتریان را جلب کرده و تجربهای با کیفیت و بهینه ارائه دهند. به عنوان مثال، شرکت کپیتال وان، که در ابتدا در زمینه کارتهای اعتباری فعالیت میکرد، با بهرهگیری از تجربیات شرکت ING Direct، یک برنامه تحول دیجیتال جامع را آغاز کرد. این شرکت با تمرکز بر فناوری اطلاعات و توسعه نرمافزار، به پیشگامان نوآوریهای دیجیتال در صنعت بانکداری تبدیل شد و امروز دارای تیمی متشکل از ۱۱۰۰۰ نفر در حوزه نرمافزار و بیش از ۵۰۰ ثبت اختراع در زمینه هوش مصنوعی است.
تحول دیجیتال سازمانی در زمینه فروش
تحول دیجیتال سازمانی در حوزه فروش و خردهفروشی به عنوان یک ضرورت استراتژیک برای کسبوکارها شناخته میشود، به ویژه با توجه به افزایش رقابت ناشی از مهاجرت به تجارت الکترونیکی. کسبوکارها در تلاشاند تا انتظارات روزافزون مشتریان را برآورده کنند و در این راستا، بسیاری از شرکتها از جمله والمارت، به سمت ارائه خدمات دیجیتال و نوآورانه حرکت کردهاند.
والمارت به منظور رقابت با غولهایی مانند آمازون، اقدام به معرفی خدماتی نظیر سفارش آنلاین و تحویل دیجیتال کرده است. این فروشگاه با ارائه قابلیت سفارش صوتی، به مشتریان این امکان را میدهد که به راحتی از هر مکانی خرید کنند و از دستگاههای فرمان صوتی برای انجام این کار بهرهمند شوند.
علاوه بر این، والمارت با راهاندازی سرویس تحویل بصری، تجربه مشتری را بهبود بخشیده است. این سرویس به مشتریان اجازه میدهد تا از وضعیت سفارش خود به صورت تصویری مطلع شوند و ارتباط تصویری با خدمات تحویل تا زمان رسیدن سفارش به درب منزل برقرار کنند.
تحول دیجیتال سازمانی در بازاریابی
تحول دیجیتال سازمانی در بازاریابی، به ویژه در زمینه بازاریابی با تکنولوژی (مارتک)، به یکی از محورهای اصلی استراتژیهای تجاری تبدیل شده است. با رشد چشمگیر این حوزه، که بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰ به ۵۲۳۳ درصد رسید، مارتک به ابزاری حیاتی برای صنایع و سازمانهای مختلف تبدیل شده است.
این تحول شامل مجموعهای از پلتفرمها و ابزارها است که مدیریت داراییهای دیجیتال، مدیریت اطلاعات محصول، مدیریت منابع بازاریابی و سیستمهای مدیریت محتوا را در بر میگیرد. همچنین، راهحلهای اتوماسیون بازاریابی و شخصیسازی بر اساس استراتژیهای بازاریابی و مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) نیز از جمله ابزارهای کلیدی در این عرصه محسوب میشوند.
در زمینه بهینهسازی موتورهای جستجو (SEO)، ابزارهای تحلیلی و خزندههای وب به همراه ردیابهای رتبهبندی و الگوریتمهای مبتنی بر هوش مصنوعی، به بهبود بازاریابی دیجیتال و افزایش دسترسی به مشتریان کمک شایانی میکنند.
فهرست امکانات و محصولات دیجیتال در حوزه مارتک بسیار گسترده است و این راهکارهای نرمافزاری به طور قابل توجهی تأثیر مثبت بر عملکرد بازاریابی دارند. این تحولات نه تنها به بهبود کارایی و اثربخشی استراتژیهای بازاریابی کمک میکند، بلکه امکان ارتباط بهینهتر با مشتریان را نیز فراهم میآورد.
گروه مهندسین مشاور رسا (شرکت راهبران سیستم آتیه) در سال 1386 با اعتقاد به اصل مشتریمداری، توسط آقای دکتر امیر شکاری و با پشتوانه علمی کارشناسان خبره دانشگاهی و صنعتی، با هدف ارائه خدمات در زمینه بهبود عملکرد سازمانها، بنیانگذاری شد. این مجموعه در راستای ارائه خدمات تخصصی و آموزشی به سازمانهای صنعتی و خدماتی، تا کنون موفق به اجرای قریب به 250 پروژه در سیستمهای مدیریت کیفیت و بهبود عملکرد در سطح ملی و بینالمللی و برگزاری بیش از 200000 نفر ساعت دورهی آموزشی مرتبط گردیده است.
راه های ارتباطی
آدرس:
تهران – خیابان سهروردی شمالی کوچه مهاجر پلاک ۳۴واحد ۱