تفاوت مدیریت استراتژیک با سیاست کسب و کار رسا

مدیریت استراتژیک با سیاست کسب و کار مسئله ای است که ذهن هر مدیرکارآمدی را تحت شعاع قرار میدهد. هدف هر شرکتی موفقیت و برآوردن خواسته های همه ذینفعان و کارکنانش است.  اما آن‌ها فقط با یک سیاست کسب و کار روشن در مورد اداره شرکت می توانند این کار را انجام دهند. 

همه شرکت‌ها باید اهداف خود را به وضوح تعریف کنند ومطرح کنند چگونه می توانند به آن‌ها دست یابند.  باید پلن های روشنی درباره نوع فعالیت کسب و کار و قوانین مهمی که باید رعایت شوند وجود داشته باشد.  به همین ترتیب، شرکت باید به درستی هدایت شود تا به اهداف خود برسد.

هر سازمانی باید یک سیاست کسب و کار و مدیریت استراتژیک روشن داشته باشد.  با من همراه باشید تا در مقاله تفاوت مدیریت استراتژیک با سیاست کسب و کار به طور مفصل به موضوع تفاوت مدیریت استراتژیک با سیاست کسب و کاربپردازیم .

 تفاوت مدیریت استراتژیک با سیاست کسب و کار

بیشتر بخوانید: مدیریت استراتژیک پیشرفته کسب وکار

شرکت‌ها نیاز به حفظ و رشد دارند.  در این راستا، افراد در همه سطوح باید تصمیمات حیاتی بگیرند.  خط مشی کسب و کار مجموعه‌ای از دستورالعمل های‌ است که حدودی را مشخص می کند که در آن افراد در سطح زیردست می توانند تصمیم بگیرند و مسائل را حل کنند.  

این به مدیران سطوح پایین اجازه می دهد تا راه حل هایی برای مشکلات مختلف بیابند بدون اینکه همیشه به مدیریت ارشد نزدیک شوند . یک خط مشی روشن همچنین تضمین می کند که تصمیمات سازگار هستند و به رشد شرکت کمک می کنند.  ترکیب  مدیریت استراتژیک و سیاست کسب و کار باعث موفقیت در عمل شرکت شما و رسیدن به اهداف های مد نظر میشود.

یک سیاست کسب و کار خوب و مدیریت استراتژیک مجال های یکسان را به همه اعضای شرکت می دهد تا این که به روش ماهرانه ای به جلو حرکت کنند. مزایا دیگر داشتن یک خط مشی مشخص این است که شرکت را با تمام مقررات قانونی حاکم بر عملکرد یک سازمان منطبق نگه می دارد. همچنین کارمندان را در چارچوب قوانین و مقررات شرکت حفظ می کند. اگرچه شرکت های مختلف سیاست‌های کاری متفاوتی دارند، اما ویژگی های اساسی خاصی در هر سیاست کاری وجود دارد عبارتند از: 

خاص –  سیاست‌ها باید خاص باشند تا اجرای آن را برای مدیران با ثبات آسان کند.

واضح  – دستورالعمل ها باید بدون هیچ گونه ابهامی واضح باشند.  واضح بودن دستورالعمل ها  باعث می‌شود همه افراد دستورالعمل ها را به درستی دنبال کنند و بفهمند. 

یکنواخت –  همه سیاست‌ها باید برای کارکنان در همه سطوح، از مدیریت عالی گرفته تا کارگران در پایین ترین سطوح، یکسان باشد. 

مناسب –  سیاست های کاری یک شرکت باید با اهداف آن مرتبط باشد. 

ساده –  زبان خط مشی باید به اندازه کافی ساده باشد تا همه بتوانند بدون مشکل آن را بفهمند و دنبال کنند.

فراگیر –  هر چیزی که خط مشی یک شرکت را ذکر می کند باید برای همه کارکنان اعمال شود. 

پایدار –  در اجرای سیاست‌ها باید ثبات وجود داشته باشد .  در پیروی از سیاست ها نباید بلاتکلیفی وجود داشته باشد. 

تفاوت مدیریت استراتژیک با سیاست کسب و کار رسا

عوامل سیاسی موثر بر سیاست کاری کسب و کار

بیشتر عوامل سیاسی از دولت‌ها سرچشمه می‌گیرند و به سختی چیزی وجود دارد که کسب‌وکارها بتوانند آن را تعیین کنند. عوامل سیاسی عمدتاً بر توانایی یک کسب و کار برای خدمت رسانی و حفظ مشتریان در حین کسب سود تأثیر می‌گذارد. عوامل سیاسی که بر کسب و کارها تأثیر می گذارد عبارتند از۱- مالیات۲- قوانین استخدامی ۳- ثبات سیاسی. 

آن‌ها می توانند با تأثیرگذاری بر نحوه عملکرد شرکت‌ها تأثیر مثبت یا منفی بر یک تجارت داشته باشند .  یکی از تاثیرات منفی، معرفی ریسک است. عوامل خطر ممکن است اثرات قابل توجهی بر سود یک کسب و کار داشته باشد و باعث شود یک کسب و کار متحمل زیان‌های قابل توجهی شود.  برخی از عوامل خطر رایج عبارتند از تظاهرات و جنگ.

  • مالیات : تابع مقررات دولتی است.  ممکن است مالیات برای برخی مشاغل کم و برای برخی دیگر به دلایل مختلف زیاد باشد.  کسب و کارها مشمول اشکال مختلفی از مالیات هستند، مانند مالیات اشتغال که توسط کارفرمایان و کارمندان پرداخت می‌شود.
  • قوانین استخدامی: قوانین استخدامی برخی از عوامل سیاسی عمده ای هستند که بر روابط کارفرما و کارمند تأثیر می‌گذارند.  تغییرات در قوانین استخدام تاثیرات قابل توجهی بر محیط‌های کسب و کار دارد.  اکثر مشاغل با 98 درصد منابع انسانی کار می کنند.  بنابراین، سطوح عملیاتی و عملکرد ممکن است زمانی که نیروی کار تحت تأثیر قرار می گیرد، خنثی شود.
  • ثبات سیاسی : به وضعیت صلح آمیز و پایدار یک حکومت اشاره دارد.  کسب‌وکارها فقط در محیط‌هایی می‌توانند رشد کنند که ثبات سیاسی را فراهم کنند. عدم وجود آن از طریق شورش یا تصرف خصمانه می‌تواند معاملات روزمره تجاری را مختل کند.  بی ثباتی سیاسی همچنین ضررهای مالی سنگینی را برای مشاغل ایجاد می‌کند.

بیشتر عوامل سیاسی توسط دولت ایجاد می شود.  به عنوان مثال می توان به قوانین استخدام و مالیات اشاره کرد.  بنابراین، دولت‌ها بیشترین کنترل را در رابطه با عوامل سیاسی مؤثر بر کسب‌وکارها دارند. با این حال، برخی از جنبه‌های سیاسی می‌تواند توسط مردم ایجاد شود، مانند بی‌ثباتی سیاسی.

بهتر است برویم سراغ این که مدیریت استراتژیک چیست و چگونه برای برنامه ریزی کسب و کار از آن استفاده می‌شود.

مدیریت استراتژیک چیست؟ 

در حالی که سیاست کسب و کار نحوه عملکرد شرکت و کارکنان آن را دیکته می‌کند، مدیریت استراتژیک مسیری را برای سازمان تعیین می‌کند تا به اهدافش دست یابد. مدیریت استراتژیک نیز توسط مدیریت ارشد شرکت، اغلب در بحث با روسای بخش‌های مختلف، تدوین می‌شود.

 هم سیاست کاری و هم مدیریت استراتژیک برای هر بخش و کارمند شرکت اعمال می شود.  مدیریت استراتژیک شامل بسیاری از فعالیت‌ها مانند تعیین اهداف، تجزیه و تحلیل نقاط قوت شرکت، مطالعه رقابت، ارزیابی استراتژی‌ها و حصول اطمینان از اینکه استراتژی‌ها در سراسر شرکت دنبال می شوند.

چهار مرحله برای مدیریت استراتژیک  وجود دارد که عبارتند از :

  1. پویش محیطی  –  شرکت اطلاعاتی را در مورد عوامل داخلی و خارجی جمع آوری می‌کند و آن‌ها را برای تدوین استراتژی تجزیه و تحلیل می‌کند. 
  2. تدوین استراتژی –  پس از بررسی محیط، شرکت استراتژی دستیابی به اهداف سازمان را تدوین می‌کند .  در هر شرکتی استراتژی‌های شرکتی، کاری و عملکردی وجود دارد.
  3. پیاده سازی استراتژی –  شرکت باید استراتژی‌ای را که تدوین کرده است اجرا کند.  این شامل طراحی ساختار شرکت، توزیع منابع، توسعه فرآیندهای تصمیم گیری ومدیریت منابع انسانی است . 
  4. ارزیابی استراتژی –  در آخرین مرحله از فرآیند مدیریت استراتژیک، مدیریت ارشد ارزیابی می‌کند که استراتژی‌ها چگونه اجرا شده اند و چه نتایجی در شرکت به دست آورده است. این تمرین تضمین می کند که اجرا می‌تواند ما را به اهداف سازمانی می رسد. 
تفاوت مدیریت استراتژیک با سیاست کسب و کار رسا

مدیریت استراتژی پیشرفته

مدیریت استراتژی پیشرفته موجب شده است تا سازمان در مورد رویکرد استراتژیک و رهبری سازمانشان مجدداً فکری کند. در عصر جدید، سازمان‌ها باید در جست‌وجوی مدیران با توانایی مدیریت استراتژی باشند که مسئولیت وظیفه‌ای که به آنان سپرده‌اند را به‌عنوان یکی از چالش‌های کسب‌وکارشان قبول کنند.

مدیریت استراتژی پیشرفته یکی از زمینه‌هایی است که به مدیران ارشد سازمان‌ها کمک می‌کند تا روندهای موجود در محیط  سازمانی را درک کنند و شناخت وسیعی از وظایف سازمانی داشته باشند. حال که متوجه شدیم مدیریت استراتژی چیست به انواع استراتژی‌هایی که یک مدیریت می‌تواند در سازمانش استفاده کنند می‌پردازیم .

انواع استراتژی و راهبرد | تفاوت مدیریت استراتژیک با سیاست کسب و کار

در شرکت‌هایی با چندین محصول و واحدهای تجاری، عمدتاً سطوح مختلف مدیریت استراتژیک وجود دارد.  هنگامی که سیاست تجاری و مدیریت استراتژیک تدوین می شود، این سطوح تعریف می شوند. 

۱-استراتژی شرکت

این استراتژی برای کل سازمان است.  این به سوالات مختلفی مانند هدف از تأسیس شرکت، چه محصولاتی می‌خواهد بفروشد و چگونه وارد کسب‌وکارهای جدید یا گسترش کسب‌وکار فعلی می‌شود، می‌پردازد.  استراتژی شرکت معمولاً توسط مدیریت ارشد، از جمله مدیرعامل، هیئت مدیره و روسای بخش‌های عملکردی تدوین می‌شود. 

۲-استراتژی SBU

این به استراتژی‌های یک واحد کاری خاص در سازمان یا ترکیب خاصی از محصولات مربوط می شود.  به سوالاتی در مورد بهبود کسب و کار در آن محصول یا بخش مشتری خاص پاسخ خواهد داد.  استراتژی SBU نیز در راستای استراتژی شرکت است .  این به واحد تجاری کمک می‌کند تا در بازار رقابت کند و به موفقیت کلی شرکت کمک کند. 

۳-استراتژی‌های عملکردی

همانطور که از نام آن پیداست این به حوزه‌های عملکردی مختلفی مانند امور مالی، بازاریابی، تولید یامنابع انسانی مربوط می شود . این کمک می‌کند تا اطمینان حاصل شود که هر بخش از شرکت به طور موثر عمل می کند و به دستیابی به اهداف شرکت کمک می کند.  راهبردهای عملکردی توسط سران آن مناطق کارکردی تدوین می شود. 

مراحل برنامه ریزی کسب و کار

اگر فکر می‌کنید عملکرد کسب‌وکارتان می‌تواند بهبود پیدا کند و در میان جلسات، تماس‌های تلفنی، ایمیل‌ها و بحران‌های اداری، دانستن چگونگی شروع کار برایتان دشوار است، پس از بررسی برنامه‌ریزی کسب‌وکارتان و همچینین سیاست کسب و کار سود خواهید برد.

برنامه ریزی کسب و کار را با مدیریت بحران اشتباه نگیرید. اولی باید از دومی جلوگیری کند.  وقت گذاشتن برای برنامه ریزی در حال حاضر می‌تواند مدت زمانی را که بعداً برای مبارزه با آتش می‌گذرانید کاهش دهد.  در اینجا ۶مرحله کلیدی وجود دارد که می تواند به یک برنامه موثر برای کسب و کار شما منجر شود:

مرحله اول: ماموریت خود را تعیین کنید.

مرحله دوم: SWOT خود را تجزیه و تحلیل کنید.

مرحله سوم: برنامه ریزی کنید.

مرحله چهارم: بودجه ایجاد کنید.

مرحله پنجم: آن را به صورت مکتوب بنویسید.

مرحله ششم: آن را به یک سند زنده تبدیل کنید.

همیشه به یاد داشته باشید، یک طرح کسب و کار خوب به همان اندازه که سند نهایی مربوط به فرآیند است.  ایجاد برنامه باعث می‌شود چشمان شما به واقعیت‌های کسب و کارتان باز شود .  به روز نگه داشتن آن به شما کمک می کند در مسیر درست بمانید.

اهمیت استراتژیک کسب و کار

یک استراتژی تجاری برای موفقیت یک شرکت اساسی است.  این به رهبران کمک می کند تا اهداف سازمانی را تعیین کنند و به شرکت‌ها مزیت رقابتی می دهد.  عواملی مختلف کسب و کار و سیاست کسب و کار را تعیین می کند، از جمله:

  • قیمت:  نحوه قیمت گذاری کالاها و خدمات بر اساس رضایت مشتری و قیمت تمام شده مواد اولیه
  • تامین کنندگان:  آیا مواد را به طور پایدار تامین می کنند و از کدام تامین کنندگان
  • جذب نیروی کار مجرب:  نحوه جذب و حفظ استعدادها در سازمان‌ها
  • تخصیص منابع:  نحوه تخصیص موثر منابع
تفاوت مدیریت استراتژیک با سیاست کسب و کار رسا

تفاوت بین سیاست کاری و مدیریت استراتژیک

بیشتر بخوانید: مدیریت استراتژیک منابع انسانی

اصطلاح «سیاست» را نباید مترادف با واژه «استراتژی» در نظر گرفت.  تفاوت بین سیاست کاری و مدیریت استراتژیک را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:

  1. خط مشی طرحی از فعالیت‌های سازمانی است که ماهیتی تکراری/روتین دارند.  در حالی که مدیریت استراتژیک به آن دسته از تصمیمات در شرکت مربوط می شود که قبلاً به شکل دیگری با آن‌ها برخورد نشده است و همان طور پیش رفته است.
  2. تدوین خط مشی بر عهده مدیریت سطح بالاست.  این در حالی است که تدوین استراتژی اساسا وظیفه مدیریت سطح متوسط ​​است.
  3. خط ‌مشی با فعالیت‌های روتین/روزانه ضروری برای اداره مؤثر و کارآمد یک سازمان سر و کار دارد.
  4. سیاست هم به فکر وهم به عمل مربوط می شود.  در حالی که استراتژی  تعیین شده برای سازمان بیشتر با عمل مرتبط است.
  5. خط مشی آن چیزی است که انجام می شود یا انجام نمی شود. در حالی که یک استراتژی روشی است که برای دستیابی به هدفی که توسط یک خط مشی تجویز می شود استفاده می شود.

سیاست کسب و کار؛ چگونه کسب و کارها از تفکر مدیریت استراتژیک استفاده می کنند؟ 

تفکر استراتژیک هنگامی که با برنامه‌ریزی کسب‌وکار همراه می‌شود، به کسب‌وکار اجازه می‌دهد تا با مجموعه‌ای از استراتژی‌ها و اقدامات روشن برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین‌شده که توسط مدیریت ارشد و سایر ذینفعان کلیدی تصمیم‌گیری شده‌اند، عمل کند.  تفکر استراتژیک و برنامه ریزی کسب و کار همراه با سیاست کسب و کار اگر به درستی انجام شود، بقای کسب و کار را تضمین می کند.

سازمان چگونه با روندهای نوظهور در صنعت مقابله خواهد کرد؟

 این شرکت به چه بازارهایی خدمت خواهد کرد؟ 

امکانات در کجا قرار خواهد گرفت؟

 چگونه شرکت می‌خواهد رشد خود را در بازار رو به کاهش حفظ کند؟ 

چگونه شرکت می خواهد مزیت رقابتی خود را در یک سناریوی رقابت تهاجمی حفظ کند؟ 

مدیریت ارشد در قالب این موضوعات استراتژیک با چالش های متعددی مواجه است.  شفافیت در مورد این سوالات به دنبال مهارت و اسکن عمیق محیطی است.

جمع بندی

مدیریت کسب وکار در زمان کنونی که عوامل مختلف غیرقابل پیش بینی وجود دارد، آسان نیست.  همه‌گیری اخیر به ما نشان داد که اگر شرکت‌ها می‌خواهند در بلندمدت موفق بمانند، باید برای هر موقعیتی کاملاً آماده باشند. داشتن یک سیاست کاری همراه با سیاست کسب و کار و اجرای برنامه ریزی استراتژیک، راه هایی برای اطمینان از عایق بودن شرکت در برابر هر شرایط ناگوار است.  به اراده و مهارت های یک مدیر خوب نیاز است تا سیاست کاری موثری را وضع کند و تضمین کند که بدون انحراف اجرا می‌شوند.

با تشکر- تیم تولید محتوای گروه مهندسین مشاور رسا

پست مرتبط

4 نظرات

ارسال نظر

درباره ما

گروه مهندسین مشاور رسا (شرکت راهبران سیستم آتیه) در سال 1386 با اعتقاد به اصل مشتری‌مداری، توسط آقای دکتر امیر شکاری و با پشتوانه علمی کارشناسان خبره دانشگاهی و صنعتی، با هدف ارائه خدمات در زمینه بهبود عملکرد سازمان‌ها، بنیان‌گذاری شد. این مجموعه در راستای ارائه خدمات تخصصی و آموزشی به سازمان‌های صنعتی و خدماتی، تا کنون موفق به اجرای قریب به 250 پروژه‌ در سیستم‌های مدیریت کیفیت و بهبود عملکرد در سطح ملی و بین‌المللی و برگزاری بیش از 200000 نفر ساعت دوره‌ی آموزشی مرتبط گردیده است.

راه های ارتباطی

آدرس:

تهران – خیابان سهروردی شمالی کوچه مهاجر پلاک ۳۴واحد ۱

کدپستی: 1555813515

تلفن:  86045213۸۸۵۱۷۲۶۸