1- به اشتراک گذاشتن اطلاعات تنها توسط مدیر شرکت یا مدیر مجموعه به جای کل تیم:
اغلب مدیرعامل این نگرش را دارد که اطلاعات تنها باید براساس نیاز به دانش به اشتراک گذاشته شوند. اما اطلاعات مهم راهی برای درز به اعضای تیم دارند و شایعات میتوانند شروع به انتشار کنند، اغلب با مخلوطی از “حقایق” درست و نادرست.
2- اهمیت دادن به یک گروه کوچک، باعث می شود بقیه اعضای تیم شما احساس بیگانه بودن داشته باشند:
اولین مشکلی که من در بین مشتریان زمانی که عدم مشارکت یک مشکل است، پیدا می کنم، درک طرفداری است . ممکن است متوجه نشوید که این کار را انجام میدهید. ممکن است به سادگی افرادی را پیدا کرده باشید که از نزدیک با آنها کار میکنید و بنا به عادت، اغلب به آنها مراجعه میکنید. اما اعضای تیم کاملا از این روش آگاه هستند و این میتواند منجر به بیاعتمادی شود.
3- عدم تناسب بین مسئولیت و اختیارات:
اگر وظایف شغلی مشخص نباشد، میتواند باعث سردرگمی و بیاعتمادی شود.
وقتی به یکی از اعضای تیم مسئولیت یک کار داده میشود، آن ها باید قدرت تطبیق داشته باشند.
4- ایجاد بخش های مستقل از هم در داخل سازمان یا اجازه ندادن به بخش ها برای حمایت کردن از یکدیگر:
این حرکت مستقیما به کار تیمی لطمه میزند.
5-اظهار کنید که شما برای کار گروهی ارزش قائلید اما برای عملکرد فردی به افراد پاداش بدهید:
سازمانها اغلب میگویند که برای کار گروهی و همکاری در شرح ماموریت، چشم انداز و ارزشهای خود ارزش قائل هستند، اما آنها را تعریف نمیکنند و آنها را در کتاب راهنمای فرهنگ خود قابل اجرا نمیکنند. سازمانهایی که برای کار تیمی ارزش قائل هستند، هر روز با انجام کارهایی مانند نگه داشتن اعضای تیم در یک صفحه، آن را زنده نگه میدارند. آنها همچنین اعضای تیم را تشویق میکنند که از دیگران کمک بگیرند تا همه برنده شوند.
چگونه سه جهت اعتماد را توسعه دهیم؟
وقتی متوجه شدید که بیاعتمادی باعث ایجاد فرهنگ بیمار در محیط کار میشود، میتوانید برای بازیابی سلامت و شادابی آن اقدام کنید استراتژی مناسبی تدوین کنید. در اینجا چند نکته برای ایجاد سه جهت اعتماد آورده شده است:
1- اعتماد به رهبر (اعتماد تیم به رهبر):
با دقت رفتار خود را بررسی کنید و مشخص کنید که آیا هر یک از اقدامات بالا را که میتواند اعتماد را از بین ببرد، انجام میدهید یا خیر و اگر چنین است، دست نگه دارید. شفافیت را حفظ کنید و بیش از آنچه فکر میکنید لازم است ارتباط برقرار کنید.
2- اعتماد تیمی (اعتماد رهبر به تیم):
به افراد خود آنچه را که باید انجام دهند، از جمله اطلاعات، جهتگیری، حمایت و غیره را بدهید. کارمندان اگر بلوکهای سازنده را نداشته باشند، نمیتوانند پیشرفت کنند.
3- اعتماد کلی (اعتماد بین اعضای تیم):
افرادی را آزاد کنید که تیم را تضعیف میکنند و رد میکنند.تیم را تضعیف کنید و از تغییر خودداری کنید، حتی اگر آنها رهبر باشند. راههایی برای هم کاری تیمها با یکدیگر ایجاد کنید. مثالها شامل تقسیم کار و وظیفه، رهبری چرخشی در پروژهها و تکالیف کاری روزانه و تسهیل جلسه، ایجاد یک فرهنگ کلی چابک / آموزش دیده و توسعه یک سازمان افقیتر در مقابل عمودی است.
ارزیابی و سنجش ها:
استفاده از انواع ارزیابیها یا نظرسنجیها میتواند به شما کمک کند محیط کار خود را تجزیه و تحلیل کنید تا میزان اعتماد به فرهنگ خود را تعیین کنید.
من ارزیابی رفتار شاخص پیشگویانه (که در کسب وکارم از آن استفاده میکنم)، نظرسنجی اعتماد، ۳۶۰ بررسی فردی و تیمی و بررسی تجربه کارمندان را توصیه میکنم که مدیر، شغل، تیم، سازمان و فرهنگ را اندازه گیری میکنند.ظ
1 دیدگاه
محمد
درشرایط فعلی که دنیا در هرلحظه تغییر میکند مدیریت هم باید در هر لحظه به روز باشد سازمان بیمار فقط مانع پیشرفت و موفقیت سازمان میشود و نتیجه مدیریتی قدیمی و مستبدانه است